کد محصول: 834
تعداد صفحه: 15 صفحه
نوع فایل: PDF,Word
قیمت: 31000 تومان
چکیده
اصل «عدم مداخله» و اصل «منع توسل به زور» از جمله اصول کلى حاکم بر روابط بین المللى است که کلیت آن، هم در نظام حقوقى اسلام و هم در نظام حقوق بین الملل معاصر پذیرفته شده است. البته در هر دو نظام حقوقى، موارد متعددى به عنوان استثنا بر این دو قاعده لحاظ شده است. یکى از مواردى که به عنوان توجیه استفاده از زور و مداخله، مطرح شده است، مداخله نظامى اعم از حمله مسلحانه یا اعزام گروه هاى مسلّح یا کمک تسلیحاتى و نظامى به کشورى علیه کشور دیگر، به منظور حفظ و دفاع از حقوق انسانى است. اصولاً در تفکر اسلامى و حقوق بین الملل معاصر، اهم حقوق انسانى کدام است؟ و آیا هر گاه دولتى حقوق اساسى بشر را در قلمرو حاکمیت خود نقض کند، سایر دولت ها یا سازمان هاى بین المللى، «حق» یا «وظیفه» مداخله و توسل به زور علیه آن کشور را دارند، یا آن که این امر، عملى نامشروع مى باشد؟ هدف این نوشتار، مقایسه اجمالى «حمایت از حقوق بشر» در نظام حقوق بین الملل اسلام و حقوق بین الملل معاصر مى باشد.
مقدمه
در رابطه میان حقوق بشر با نظامهای حقوقی و از جمله حقوق دینی امروزه سخنان فراوانی گفته و نگاشته می شود. برخی معتقدند: «اگر معتقد باشیم که بنیادهای حقوق بشر جهانشمول است و ریشه در خلقت انسان دارد و منطبق با فطرت و حیثیت ذاتی آدمی است بدیهی است شاخصهای رعایت حقوق مزبور نیز جهانشمول خواهند بود و همه کشورها و ملتها بر اساس یک چارچوب مفهومی مشترک باید برای تحقق حقوق انسانی تلاش کنند مثلاً منع شکنجه، منع بردگی، حق حیات و کرامت انسانی از جمله بنیادهای حقوق بشری هستند که همه فرهنگها و تمدنها بدان معتقد هستند و هر جا رعایت نشود داوری جهانی بر این است که نقض حقوق بشر صورت گرفته است.