کد محصول: 785

قیمت: رایگان

ادبیات بومی

ادبیات بومی (اقلیمی) ، هم دارای معنایی وسیع و هم‎دارای معنایی محدود است. کلمه‎ی بومی Nativeدر زبان‎انگلیسی با کلمه‎ی ملت و مردم Nativeهم ریشه است و به معانی زیر است: در حال خالص، دست خورده، طبیعی، اصیل، قومی که در محلی واحد ساکن است. به اعتباری ادبیات ایران‎را در مثل می‎توان ادبیات بومی (خاص اقلیمی ویژه) دانست‎و همین‎طور است ادبیات چین یا هند یا اسپانیا اما ادبیات اقلیمی‎ (بومی) در معنای خاص، ادبیاتی است که در منطقه‎ای خاص‎بوجود آمده و دارای شرایط زیر است:

الف-وحدّت اوضاع جغرافیایی از قبیل کوه‎ها، رودها، درختان، آب و هوا، میزان بارندگی فاصله کم یا زیاد بخش‎ها. در ایران، مازندران، گیلان، و گرگان و مناطق ساحلی دریای خزر از این لحاظ وحدت دارد. میزان بارندگی در آن زیاد است، جنگل‎های فراوان دارد، آبادی‎ها بهم نزدیک است ولی در مناطق جنوبی و نزدیک به کویر هوا گرم یا بارندگی کم، جمعیت‎اندک و فاصله روستاها و شهرها زیاد است.

ب- مشابهت وضع زراعی و معیشتی. وجود شالیزارها، مزارع چای، حرفه‎های مخصوص از قبیل حصیربافی و چوب‎بری و ماهی‎گیری (در شمال) و وجود نخلستان‎ها، مزارع‎گندم و جو و کشت و زرع با آب باران در جنوب و جنوب شرقی‎ایران.

ج- وحدّت گویش محلی و وجود گفت‎ها و اصطلاح‎ها و ترانه‎های مشترک.

د-مشابهت آئین و مراسم جشن‎ها، اعیاد ملی و مذهبی، رقص‎ها، آئین ازدواج و خاکسپاری، تولد و نامگذاری فرزند، طرز کوچ و مراسم همراه با آن (در عشایر).

ه-مشابهت مناسبات اقتصادی، روابط مالک و زارع، منابع‎تغذیه و خرید و فروش محصول، کاشت و برداشت، مناسبات‎زارع با پیشه‎ور و سلف‎خر، نحوه‎ی مشارکت زنان و کودکان در کارهای تولیدی. اجاره‎بهای خانه‎ها، باغ‎ها، نیروی خرید، نحوه‎ی برخورد با فن و صنعت جدید، بهره‎گیری از طرز تولید قدیمی‎ (شخم، گاوآهن) یا تراکتور و کمباین و خرمن کوب ابزار جدید.

و- طرز گذراندن ایام فراغت، انواع ورزش آبی بومی، کشتی‎گیری، زیارت اماکن متبرکه، تعزیه، ییلاق و قشلاق، مشاعره، شرطبندی، معرکه‎گیری.

ز- وحدت زبان و تاریخ. مذهب، اقلیّت‎های مذهبی، نهادهای آموزشی، مدرسه‎های جدید و قدیم. میزان سوادآموزی‎و بهره بردن از خواندن و نوشتن کتاب‎ها. وجود قهرمانان‎مشترک و محبوب عامه، نحوه‎ی ارتباط با تمدن جدید، میزان‎حضور رادیو و تلویزیون، ماهواره، عکاس، فیلمبرداری و. . . در ده و روستا و مناطق دورافتاده، طرز مشارکت عامه‎ی مردم در قیام‎ها، مبارزه‎ها، تعاون‎ها، رأی دادن، شرکت در انجمن‎های‎دور شهر.

ح- خصائص جغرافیای انسانی. مردمی که در مناطق‎گرمسیر و حواشی کویر زندگانی می‎کنند با مردمی که در مناطق سردسیر یا در مکان‎های پرآب و درخت زندگانی‎می‎کنند، تفاوت دارند. خلق و خوی و طرز رفتار و باورها و ادبیات و هنر این دو با هم یکی نیست. در مثل مردم بلوچ که‎با شتر و بیابان سر و کار دارند با مردم مازندران که بیشتر گاو و گوسفند دارند و از اسب به عنوان وسیله‎ی نقلیه بهره‎گیری‎می‎کنند، طرز زیست یکسانی ندارند.

ادبیات بومی در سیر تحول خود از همه‎ی این عوامل بهره‎می‎برد و اگر خوب نوشته شده باشد، آئینه‎ی تمام نمای طرز زیست و عمل قوی ویژه در مکانی خاص است به همین دلیل‎آثار ادبی روس با آثار ادبی آمریکا در مثل، تفاوت دارد. از این‎گذشته نحوه‎ی آثار ادبی خود یک سرزمین نیز همیشه یکسان‎نیست. آثار فاکتر که جنبه‎ی محلی و بومی دارد، در جنوب آمریکا ساخته شده و این با آثار درایزر که نویسنده‎ی شهر است، تفاوت دارد.

در ایران آثار دولت آبادی، شفیانی، امین فقیری، درویشیان‎ . . . غالبا در روستا و در عشایر روی می‎دهد اما بیشتر آثار اسماعیل فصیح آثار شهری است. در کلیدر و جای خالی سلوچ، دهکده‎ی پرملال، سال‎های ابری، از این ولایت، نفرین زمین، دختر رعیت و. . . عوامل زیر به چشم می‎خورد:

۱ -زندگانی روستائیان، عشایر و پیشه‎وران ده. مناسبات‎زارع و با یک، قیام‎های عشایری و دهستانی، مهاجرت، ورود ابزار جدید به روستا، ظلم و ستم خوانین، طرز سیستم زمین‎و آب.

۲-توصیف جانوران، گیاهان، کوه‎ها، راه‎ها که همه خاص‎منطقه‎ی خاص هستند. در مثل جمازه و شتر در جای خالی‎سلوچ اهمیت کلیدی دارد یا در “رقصندگان” امین فقیر وجود گوسفند و بز و سپس بزمرگی جزء عوامل اصلی قصه است.

۳-به ضرورت اوضاع و احوال جغرافیایی، سبک این‎ نویسندگان نیز در کل مشترک است: رئالیسم، رئالیسم اجتماعی، قصه‎ی گزارش مانند و مستند. داستان خمره‎ی مرادی کرمانی‎ نمونه‎ی خوبی در این زمینه است.

جزو آثاری که برشمردیم آثار زیر را نیز باید نام برد: توپچنار (انسیه شاه حسینی) گاواره‎بان، اوسانه‎ی بابا سبحان (دولت آبادی) ، پسرک بومی، داستان یک شهر (احمد محمود) ، ریشه در اعماق (ابراهیم حسن بیگی) ، تنگسیر (صادق چوبک) ، نفرین‎زمین (جلال آل احمد) ، گیله مرد (بزرگ علوی) ، سووشون‎ (سیمین دانشور) مرداب گاو خونی (جعفر مدرس صادقی) ، وقتی سموم بر تن یک ساق می‎وزند (خسرو حمزوی) گاو، عزاداران بیل (غلامحسین ساعدی) ، شوهر آهو خانم، شادکامان‎دره‎ی قره سو (علی محمد افغان) ، کولی کج کلاخان (ابراهیم‎یونسی) زن شیشه‎ای (راضیه‎ی تجار) ، نخل‎های بی‎سر (قاسمعلی‎فراست) ، داستان فتاح (جلالی زنوزی).

۴-میزان ادبی بودن (ادبیات) ، آثار بومی: آثار ادبی بومی(اقلیمی) ، محض، مانند اشعار محلی امیر پازواری (مازندران) ، فایز دشتستانی (استان بوشهر) جنبه‎ی فراگیر ندارد. دلیل آن، این است که: اولا به گویش محلی سروده شده و برای صاحبان‎گویش‎های دیگر مفهوم نیست. دوم این آثار معمولا احساسات‎ضعیفی را بیان می‎کند. به‎طوری که حتی ترانه‎های بابا طاهر همدانی از شاعران قدیم رواج اشعار سعدی و حافظ را نیافته‎است. اشعار محلی سعدی و حافظ نیز زیاد گسترش نیافت و نیافته است.افزوده بر شعر، قصه‎ها، مثل‎ها و افسانه‎های عامیانه‎ی نیز به رغم این که گاه جنبه‎ی داستانی قویی دارند، باز عمومیت ندارند و اگر عمومیت هم داشته باشند، جز آثار مهم ادبی بشمار نمی‎آیند و البته بیشتر خاص ذوق و سلیقه‎ی کودکان‎اند، مگر این که نویسنده یا شاعری بزرگ مایه‎های اصلی آن‎ها را بگیرد و به رمان یا درام بزرگی تبدیل کند. یکی از نمونه‎های موفق‎ در این زمینه درام فاوست گوته و دکتر فاوستوس کریستوفر مارلوست. نمایش فاوست در زمان کودکی گوته در شهرهای‎ آلمان به صورت خیمه‎شب‎بازی اجراء می‎شد و او آن را در همان‎ زمان دید واثر ماندگار بر روان او گذاشت. دکتر فاوست، ساحر و جادوگری بود که کارهای عجیبی انجام می‎داد، در هوا پرواز می‎کرد و رعد و برق و طوفان بوجود می‎آورد. استاد جادوی‎ سیاه بود و در قرون وسطی قصه‎اش مشهور بود. او در برابر آفریدگار عصیان کرد و به روایتی به جرم جادوگری به قتل‎ رسید و شیاطین روحش را به دوزخ بردند. این درونمایه در دست مارلو و گوته به درام عظیم و جهانی بدل شد.ر چند دهه پیش یکی از تفریحات وسیع مردم شهر و روستا گوش کردن به نقالی، حضور در مراسم معرکه‎گیری و مارگیری بود (ر. ک به چراغ آخر صادق چوبک) امروز این‎تفریحات از رونق افتاد. و جز در مناطق دور افتاده جای دیگری‎موجود نیست.در گذشته مراسم متفاوتی به نام ختنه سوران، حنابندان، جشن نامزدان و تمهیداتی برای میوه درختان، رونق و ازدیاد محصول زراعی، آیین‎های ویژه‎ی برگزاری کشتی‎ها و ورزش‎های‎محلی و. . . برگزار می‎شد که به تقریب، عموم مردم در آن‎ها شرکت می‎کردند اما این آداب و مراسم به تدریج کمرنگ شده‎و احتمال بسیار دارد که در آینده از بین برود.